وبلاگ آقای ربات

روزمرگی‌ها، تجربیات و غیره‌های یک ربات قدیمی!

وبلاگ آقای ربات

شمشیر پادشاه

ما اهل جنگ نبودیم

دشمن هم اهمیت زیادی برای ما نداشت

جنگ هم ارزش جنگیدن نداشت

اما شرایط طوری ایجاد کرده بود که باید به لاشخور های دور و برمان گوشزد میکردیم

در کنار چه کسانی قدم میزنند

این جنگ

یک زنگ خطر بود

برای آنهایی که خودشان را به ندیدن و نشنیدن زده بودند

برای آنهایی که میخواستند با کشتن من

شمشیر من را به دست بگیرند

غافل از اینکه شمشیر من برایشان سنگین است !

دیر فهمیدند .. تقصیر من نبود

باید میفهمیدند سکوت من علامت بازنشسته شدن من نیست

سکوت من برای شنیدن صدا های بیشتر است .. برای شنیدن یاوه گویی های بیشتر ..

امضا.ربات

آقای ربات
سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶
14:16
درحال بارگذاری..