وبلاگ آقای ربات

روزمرگی‌ها، تجربیات و غیره‌های یک ربات قدیمی!

وبلاگ آقای ربات

آزاد ولی در چارچوب

من از زمانی که کامپیوتر نداشتم، وبلاگ داشتم! یعنی تقریبا 20 سال پیش! درسته! چند تا وبلاگ عوض کردم، چون تو کارم جدی نبودم، اما خب از یه جا به بعد سعی کردم فقط روی یه وبلاگ کار کنم، و همینطور روی مهارت نویسندگی کار کردم. اینا رو دارم میگم که بدونی نمیام بنویسم "من عاشق فلانی شدم" به جاش مینویسم "پروانه هیچوقت نمیدونه چقدر زیباس، تا که به یک آینه برسه و امروز من اون آینه رو پیدا کردم" یا مثلا "امروز گیر کردم به یه تیکه آسفالت کنده شده و خوردم زمین و تا حالا اینقدر پارگی شلوارم رو دوست نداشتم!" دوست ندارم چیزی بنویسم که همه بفهمن! دوست دارم چیزی بنویسم که اونایی که کنجکاون بشینن فکر کنن در موردش. و اگر کسی نفهمه؟! من شخصا ذوق میکنم! چون تونستم بنویسم و خودمو خالی کنم و کسی هم نفهمه! مثلا یه جا در مورد آزاد نوشتم، هیچکس نفهمید اینکه میگم آزاد سفیده، قد بلنده، با شخصیته، در مورد یه نفر واقعی بود! اما، اما تویی که میگی هیچی تقصیر تو نیست، کاری کردی قبل از اینکه بخوام برم بیرون، سه بار تو دلم بگم "من از آدما متنفرم"، "من فقط دارم میرم کارم رو انجام بدم و برگردم"، که هی هیولا تو مسیر بهم سقلمه بزنه که "هوی! حواست به اون چیزایی که تو خونه گفتی باشه" و من بیشتر از اینکه دندونام سیم ارتودنسی داره و حواسم باشه چیز سفت گاز نزنم، حواسم به اون دو جمله‌ایه که توی خونه با خودم تکرار کردم. یه بار دو بار هم نه! سه بار!

آقای ربات
پنجشنبه بیستم شهریور ۱۴۰۴
20:54
درحال بارگذاری..