وبلاگ آقای ربات

روزمرگی‌ها، تجربیات و غیره‌های یک ربات قدیمی!

وبلاگ آقای ربات

سیزده

رو به آسمون و روی یه زیر انداز حصیری و در حالی که از چهار طرفم صدای خنده و رقص میاد، خوابیدم و نگاهم به دور ترین نقطه آسمونه. دارم به ضرر مالی که به خاطر تو خوردم فکر میکنم. حرص میخورم، عصبانی ام و در واقع نمی‌دونم یقه کی رو بگیرم! به هیچ جا دستم نمی‌رسه جز خودم. خودم و حماقت های خودم. و دارم قانع میکنم خودمو شاید باید این تجربه ها باشه تا آدم بزرگ شه. سر و صدای دورم، عصبیم می‌کنه. صدای آهنگ رو تا آخر بلند کردم و هندزفری گذاشتم توی گوشم و دارم به این فکر میکنم ۱۰ دقیقه دیگه پاشم درس بخونم یا برم خودمو از یه دره پرت کنم پایین؟

آقای ربات
چهارشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۴
10:35
درحال بارگذاری..