وبلاگ آقای ربات

روزمرگی‌ها، تجربیات و غیره‌های یک ربات قدیمی!

وبلاگ آقای ربات

خودت نخواستی

آره

منم یه روزی خیلی خوب بود

با نشاط و سرحال و خیلی قوی

شکست ناپذیر بودم و پرانگیزه

هیچ چیزی نمیتونست مانع از حرکت من بشه

اما نمیدونم چی شد

از من نپرس چی شد

که خیلی چیزا شد و من قاطی کردم که چی شد

که اینطوری شد

اما هر شب

به امید یه روز خوب بیدار شدم

که بیام و تو وبلاگ بنویسم دارم کار میکنم

دارم حرکت میکنم

اینکه خوبم . اینکه شادم

اما چرا هر روز اومدم و از تنهایی و سیاهی نوشتم ؟

چرا همه فکرم رو گرفته ؟

این افسردگی های لعنتی

قرص هایی که اثرشون داره تموم میشه و نمیدونم بعدش چی میشه

چرا من اینقدر درگیر زمان شدم

چرا از حال لذت نمیبرم

اصلا چرا من دیگه لذت نمیبرم

:)

میگن خودت نخواستی

آره خب

باشه ..

خودم نخواستم

آره :(

ربات.

آقای ربات
سه شنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۷
20:56
درحال بارگذاری..