در نهایت او فقط خودش بود.
به نظرم بد نیست آدم هر چند وقت یه بار برگرده به پشت سرش نگاه کنه. اتفاقایی که افتادن، چه چیزایی اذیتشون کرده؟ چه چیزایی شادشون کرده؟ من هر موقع برمیگردم به پشت سرم نگاه میکنم، میبینم فقط خودم موندم، لپ تاپم، سازم، نوشتههام، سریالا و فیلمهام، کتابهام... آدما؟ هیچوقت. همیشه به انواع مختلفی هر آسیبی میتونستن به من وارد کردن. فرقی نداشته فامیل درجه یکن، یا غریبه درجه یک. الان خیلی راحت از این چیزا مینویسم. چون دیگه سورپرایز نمیشم. وقتی چندین اتفاق به روشهای مختلف اما با هدفهای یکسان میوفته، آدم بعد از مدتی سِر میشه. من از یه جا به بعد دیگه تصمیم گرفتم حتی فرصتی برای شناخت آدما نداشته باشم. اشتباه نکردم. از این بابت خوشحالم. چون هر اتفاقی هم بیوفته، در نهایت، خودم، هستم...
آقای ربات
دوشنبه چهارم فروردین ۱۴۰۴
19:4
درحال بارگذاری..